پرونده این جنایت بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده خواهد شد تا متهم در برابر 5قاضی پای میز محاکمه برود.
این حادثه شامگاه 10مرداد امسال، در منطقه جنتآباد تهران رخ داد. وقتی مأموران در جریان درگیری خونین قرار گرفتند راهی آنجا شدند. در بررسیها مشخص شد که دانشجوی 22ساله رشته آیتی بهدلیل شدت جراحات به کام مرگ رفته است.
مأموران در نخستین اقدام به تحقیق از پدر مقتول پرداختند و این مرد مدعی شد که پسرش را فردی به قتل رسانده که قصد سرقت خودروی سمند آنها را داشته است. وی گفت: حدود ساعت 9شب داخل خانه نشسته بودم که پسرم زنگ خانه را زد و از پشت آیفون گفت که به 110زنگ بزنید. نگران شدم و با عجله خودم را به کوچه رساندم. پسرم را دیدم که غرق در خون روی زمین افتاده، سراسیمه او را به بیمارستان بردم و در بین راه بود که پسرم گفت یک سارق او را به این روز انداخته است.
او گفت زمانی که داخل کوچه بوده، مرد جوانی را دیده که کنار ماشین سمند من ایستاده و با تلفن همراهش درباره سمند حرف میزده است. پسرم هم حدس زده که مرد غریبه سارق است و قصد دارد مشخصات سمند ما را تلفنی به همدستانش بگوید تا آن را سرقت کنند، بههمین دلیل به سراغ او رفته و از وی خواسته که از ماشین دور شود اما مرد غریبه با چاقو ضربهای به گردن پسرم زده و سوار بر یک خودروی سوزوکی متواری شده است. با اظهارات پدر مقتول، تحقیقات برای شناسایی عامل جنایت آغاز شد و مأموران با پرسوجو از همسایهها، متوجه شدند که آنها پس از درگیری مرگبار، خودروی سوزوکی سفیدرنگی را دیدهاند که با سرعت زیاد محل را ترک کرده است. شکی برای پلیس باقی نمانده بود که راننده سوزوکی سفید، عامل جنایت بوده است.
بنابراین تحقیقات برای شناسایی این خودرو ادامه یافت و کارآگاهان با بررسی فیلم دوربینهای مداربستهای که در آن منطقه بودند، سرانجام توانستند مشخصات این خودرو را بهدست آورند. بررسیها نشان میداد که صاحب خودروی مورد نظر اهل تهران نیست و در یکی از شهرستانها زندگی میکند. ردیابیها در این زمینه ادامه داشت تا اینکه مخفیگاه او در اصفهان شناسایی شد و مأموران وی را دستگیر کردند.
عامل جنایت به اداره آگاهی تهران انتقال یافت و در بازجوییها مدعی شد که هیچ سرقتی در کار نبوده و پسر جوان را فقط بهخاطر یک سوءتفاهم به قتل رسانده است. متهم گفت: برای انجام کاری به تهران آمده بودم و شب حادثه برای تفریح به برج میلاد رفتم. اما بهعلت عدمآشنایی با خیابانهای منطقه گم شدم و ناخواسته سر از جنتآباد درآوردم. در آنجا از ماشین پیاده شدم و با دوستم که صمد نام دارد، تماس گرفتم و سرگرم حرف زدن با او شدم.
اصلا حواسم بهخودروی سمندی که کنار آن ایستاده بودم نبود. از سویی من و صمد با لهجه محلی صحبت میکردیم، طوری که وقتی اسمش را به زبان میآوردم، واژهای شبیه سمند بود. بعد از صحبت با دوستم، مقتول به تصور اینکه من سارق هستم و دارم راجع بهخودروی سمند آنها حرف میزنم، به طرفم آمد و با هم درگیری لفظی پیداکردیم. این درگیری پس از لحظاتی بالا گرفت و به زد و خورد کشیده شد. من هم کنترلم را از دست دادم و با چاقویی که در جیبم بود، ضربهای به پسر جوان زدم. وقتی دیدم او روی زمین افتاد، ترسیدم و سوار ماشین شدم و فرار کردم. بعد از تکمیل تحقیقات، متهم به زندان انتقال یافت و پرونده با صدور قرار مجرمیت از سوی قاضی شهریاری بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی وارد مرحله تازهای شد.